از مباحث مربوط به تعارض ادله، تعیین دامنه اثرگذاری تعارض بر مستندات متعارض است. از آنجا که هر دلیلی مدلولهای متفاوتی دارد، تعیین چنین دامنهای ضروری است؛ زیرا گاهی با وجود تنافی میان مدلولهای مطابقی چند خبر، مدلولهای التزامیشان ناسازگاری ندارد؛ بلکه همآوا به نفی حکم ثالث میپردازند. بنابراین آنچه در اینجا شایسته تحقیق است، تعیین وضعیت مستندات متعارض در رابطه با حکم ثالث است. با نگاهی به کتب اصولی دیدگاههای گوناگونی در اینباره به دست میآید؛ به طوری که مطابق یک نگره، تمامی مستندات متعارض از حجیت ساقط میشوند و بر اساس نگره دیگر، یکی از دو متعارض حجت است و با مدلول التزامی خود به تعیین حکم ثالث میپردازد. در این میان محقق نائینی در صدد تبیین دیدگاهی است که بر اساس آن اگرچه دلالت مطابقی هر یک از خبرها بر اثر تعارض از حجیت ساقط میشود، دلالت التزامیشان بر حجیت خود باقی است. نتایج این نوشتار که با روش تحلیلی ـ انتقادی سامان یافته، نشان میدهد که از منظر محقق نائینی میتوان با تفکیک میان تبعیت در وجود با تبعیت در حجیت، به ساقط شدن حجیت دلالت مطابقی متعارضین قائل شد و با این حال دلالت التزامی تمامی مستندات بر حجیت خویش باقی و منشأ اثر باشند.