"البته ابایی نیست که گفته شود همه این امور، نهایتا و در طول وضع ایجاد میشود، اما روح اصلی وضع، "تعهد"ی است که واضع میسپارد و آن این که: هر گاه خواستم معنای «الف» را تفهیم کنم، از لفظ «ب» استفاده خواهم کرد . این ادعای محقق نهاوندی از دو جنبه ایجابی و سلبی برخوردار است که ذیلا بدان خواهیم پرداخت: ادعای اول: نظریه "تعهد" میتواند توجیه کننده "دلالت" و بیان صحیحی از «وضع» باشد؛ ادعای دوم: سایر نظریات نمیتوانند حقیقت فعل واضع را توضیح دهند . پرسش بسیار مهم دیگری که بر سر راه امکان ثبوتی نظریه تعهد قرار دارد و محقق نهاوندی، خود، آن را مطرح میکند برخواسته از تحلیلی است که ایشان از ماهیت تعهد ارائه میکنند و آن این که: مطابق تعریف، فعلیت اراده به بیان وابسته است . به عبارتی، اگر کسی اصرار داشته باشد که واقعا به همان معنای دقیق از عنوان اولی، آن چه توسط واضع صورت میگیرد، تخصیص یا ملازمه است، مسلما ادعایی باطل را مطرح کرده است؛ چون به طور حتم منظور طرفداران نظریه تخصیص یا تعییین و غیره این نیست که خارج از ذهن و در عالم واقع میان لفظ و معنا ارتباطی از قبیل تخصیص یا ملازمه ایجاد میشود، بلکه علی القاعده نوعی تخصیص یا ______________________________ 1. البته طبیعی است که تعهد به ملازمه، به خودی خود راه را برای شکلگیری ارتباط ذهنی میان لفظ و اراده تفهیم معنا در ذهن مخاطب باز میکند و نوعی ملازمه اتفاقی شکل میگیرد، با این تفاوت که این ملازمه دوم نتیجه وضع است، و نه خود وضع."