در میان اصولیان امامی، محمد حسین نایینی به عنوان مهمترین قائل نظریه الهیت وضع، اشتهار یافته است. نظریه او واجد پیچیدگیهایِ مغفولعنهی است که آن را نسبت به خوانش بسیط و کلاسیک از نظریه الهیت وضع، که سابقهای طولانی در تاریخ فرهنگ اسلامی دارد، متفاوت میسازد. فقدان تصنیفی اصولی از نایینی و وجود اختلاف فراوان در تقریرات و فهم شاگردان او، بر پیچیدگی این نظریه و تصور آن دامن زده است. نگارنده این مقاله، با روشی تحلیلی، در پی ارائه تقریری دقیق از نظریه نایینی و داوری درونی آن است و برای حصول این غرض، جمیع تقریرات موجود از درس اصول او را لحاظ کرده است. یافته تحقیق، این است که نظریه نایینی با مناقشات و ابهامات بسیاری مواجه است، اما فیالجمله میتوان دریافت که از دیدگاه او، میان لفظ و معنا مناسبتی هست که خداوند به اعتبار این مناسبت، لفظی خاص را برای معنایی خاص به بندگانش الهام میکند و یا در فطرتشان به ودیعه مینهد.