دانش اصول، منطق اجتهاد است و کلید فهم بسیاری از مباحث دانش حقوق. بیگمان طرح و نقد نظریههای علم اصول، در تکامل اجتهاد و دانش حقوق سهمی بسزا دارد. از شمار این نظریهها «نظریه حقالطاعه» است که با ابتکار نابغه عصر، شهید سید محمد باقر صدر پدید آمده است .
با اینکه بحثهای فراوانی در ابعاد گوناگون این نظریه صورت گرفته، ضرورت کندوکاو در برخی از ابعاد آن محسوس است؛ از جمله پیشینه و مبانی برائت عقلی و بررسی اشکالاتی که بر حقالطاعه وارد شده است.
این نوشتار بر آن است تا سیزده نقدی را که بر این نظریه وارد کردهاند، نقد و بررسی کند. از اینرو نخست پیشینه نظریه را بررسی و به شش مبنا درباره برائت عقلی اشاره میکند؛ سپس محل نزاع را تقریر میکند و در پایان، هر یک از نقدها را بر میرسد و بدانها پاسخ میدهد.