"آنگاه میپرسیم:چگونه این تفاوت دانسته میشود؟آیا عقل به مهم بودن غرضی و غیر مهم بودن غرض دیگری به طور مستقل حکم میکند؟و یا شارع با بیانی خاص اهتمام خود را نسبت به برخی تکالیف نشان میدهد،به نحوی که حتی در فرض شک نیز راضی به ترک آن تکالیف نیست؟در صورت اول باید گفت که عقل میان تکالیف مولی و میان اغراض مولوی که در ورای آن تکالیف است،تفاوتی نمیگذارد و همۀ آنها را از جهت انتساب به مولی مهم میداند،هر چند که نزد عقل روشن است که برخی ملاکات میتواند قویتر از برخی دیگر باشد؛ولی عقل در نزد خود ترازویی برای سبک و سنگین کردن ملاکات و اهم و مهم کردن آنها ندارد؛و تنها از راه مطالعۀ خطاب شارع و وجود دلیل اثباتی میتواند به مقام ثبوت راه یابد. اکنون باید گفت که مشهور قائل به قاعدۀ قبح عقاب بلا بیان هستند و تنها تکلیف معلوم را بر مکلف عقلا منجز میدانند،این مطلب از آن جهت نیست که در ثبوت حق میان تکالیف مقطوع و تکالیف مشکوک تبعیض قائل میشوند،چون حق الطاعه امری واقعی است و ریشه در خالقیت و منعمیت خداوند متعال دارد و حتی نسبت به تکالیف مشکوک نیز قابل قبول است،بلکه از آن جهت است که مشهور تنجز عقلی تکلیف را منوط به حصول علم به تکلیف میدانند به گونهای که اگر علم نبود،مکلف جاهل قاصر محسوب میشود و در ترک احتیاط معذور است."