مشهور فقهای امامیه در دستیابی به احکام دینی، رجوع به مجتهد زنده را شرط دانسته. مراجعه به مجتهد میت را به صورت ابتدایی باطل میدانند. پرسش اصلی این است که حیات مجتهد چه نقشی در تقلید دارد که در تقلید شرط است؟ اگر نظر مجتهد مانند سار فنون علمی از حیث کشف واقع. طریقیت داشته باشد و دلایل نیز آن را تثبیت کند. در این صورت حیات و ممات شرط نیست؛ زیرا گفتار فقیه طریق برای رسیدن به حق است. این طریقیت پس از ممات نیز باقی است. البته اگر کسی برای حیات مجتهد, موضوعیت قایل شود. باید حیات را شرط دانست. اگر برای نظریه مجتهد حی. حیث کاشفیت ثابت شد. تقلید پس از حیات بلامانع است. اما اگر حیث موضوعیت ثابت شود جای انکار تقلید از میت وجود دارد. این مقاله با بررسی دیدگاهها و دلایل مربوط به مشروعیت اجتهاد و بر آن است که جهت دوم یعنی طریقیت و کاشفیت برای نظر مجتهد حی قابل اثبات است.