اهل ادب در بحث «تقیید مسند به شرط» و دانشوران منطقی عمدتا در بحث «اقسام قضایا»، از دو منظر مختلف به تحلیل مفاد جملات شرطی پرداختهاند که حاصل آن، ارائهٔ دو دیدگاه متفاوت در تحلیل جملات شرطی است. بر اساس دیدگاه نخست، گویندهٔ جملهٔ شرطی به نسبت مذکور در جملهٔ جزاء که مقید به شرط شده، حکم میکند و بر اساس دیدگاه دوم به نسبت ملازمه یا استلزام میان مفاد جملهٔ شرط با مفاد جملهٔ جزاء.غفلت هر دو طرف این نزاع از نکتهای درخورِ توجه، که عبارت است از تفاوت تقیید با اناطه و تعلیق ـ و از قضا نقشی کلیدی در تحلیل جملات شرطی داردـ موجب شده تا هیچیک از طرفداران این دو نظریه، تحلیلی جامع که بتواند ارتکازات موجود از جملههای شرطی را برتابد، ارائه نکنند؛ اما در عین حال بررسی استدلالهایی که اصولیان به نفع هر یک از این دو دیدگاه مطرح کردهاند، برخی نقاط ابهام در تحلیل جملات شرطی را روشن خواهد کرد.در این نوشتار نخست به طرح اجمالی هر یک از این دو دیدگاه و بررسیِ تفاسیر متفاوت اصولیان از آنها میپردازیم و سپس با تبیین تفاوتِ تحلیل مختار از جملات شرطی، با هر یک از دو دیدگاه منطقیان و اهل ادب، به طرح و بررسیِ استدلالهای ارائه شده به نفع هر یک از آنها و اثبات ترجیح دیدگاه اهل ادب بر دیدگاه منطقیان خواهیم پرداخت.